پست 37
قطار می رود …. تو می روی ….. تمام ایستگاه می رود …………
و من چقدر ساده ام که سالهای سال ، در انتظار تو
کنار این قطار رفته ایستاده ام
و همچنان به نرده های ایستگاه رفته تکیه داده ام!!!
(قیصر امین پور)
نظرات شما عزیزان:
رفته بودم سر حوض
تا ببینم شاید، عکس تنهایی خود را در آب...
آب در حوض نبود
ماهیان می گفتند:
هیچ تقصیر درختان نیست
ظهر دم کرده تابستان بود
پسر روشن آب، لب پاشویه نشست
و عقاب خورشید، آمد اورا به هوا برد که برد
تا ببینم شاید، عکس تنهایی خود را در آب...
آب در حوض نبود
ماهیان می گفتند:
هیچ تقصیر درختان نیست
ظهر دم کرده تابستان بود
پسر روشن آب، لب پاشویه نشست
و عقاب خورشید، آمد اورا به هوا برد که برد
okممکنه بپرسم مطالب من باعث شد که این حرفو بزنی یعنی اینقدر روت اثر داشت؟
salam
خوبي؟
واقعا که وبلاگه عالي داشتي
ممنون ميشم اگ به منم سر بزني
راسي وبلاگم گروهيه و واس اينکه از وبلاگت خوشم اومده رسما ازت دعوت ميکنم که اگه خواسي ميتوني نويسنده وبلاگم بشي،قبول ميکني؟
موفق باشي
فعلا
سلامتی اونایی که خیلی تنهان
نه که نمیتونن با کسی باشن
فقط دلشون نمیخواد با هر کسی باشن.....!.gif)
نه که نمیتونن با کسی باشن
فقط دلشون نمیخواد با هر کسی باشن.....!
.gif)
مرسی عزیزم ازراهنمایت فدات بشم توهم باز بهم سربزن قربونت برم